*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.
*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.

ضدیت در شناساندن الگوها...



سلام!

راستش یه موضوع خیلی کلی وجود داره درمورد شخصیت ها!!

تو پست قبلیمون یه کم نظرات دوستان کشیده شد سمت الگو!!

و اما الگوی ما ایرانی ها!یا ما مسلمونا...

دقیقا چیزی که شاید تا مرز پرستش پیش میره!!

از یه الگوی مذهبی مثل پیامبر اعظم گرفته تا مثلا علی دایی الگوی یه فوتبالیست!

یه چیز عجیب بین ماایرانیا هست اونم اینه که شاید نیم ساعت در روز بیشتر مطالعه نداریم ولی درمورد هرموضوعی اظهار نظرمیکنیم.یا یه جورایی بهترش بگم ادعا داریم فقط...

شاید اصلا ندونیم کوروش کبیر کیه از کجا اومده اصلا چه کارهایی برامون کرده.اصلامومنای مسلمون این مرز و بوم کوروش کبیر رو قبول دارن یانه...؟؟!!

ولی فقط بلدیم سخنای این مرد بزرگ رو یااس ام اس بدیم به هم دیگه یا حفظش کنیم.همین...بدون هیچ شناختی/البته شاید...!

و اما....دکتر شریعتی!

مردی که همه مون میشناسیمش!البته اونو هم متاسفانه فقط با جملاتش با حرفاش با کتاباش...

کارندارم شخصیتش چه جوری بوده.من همیشه خودم شخصا با حرفاش خیلی حس خوبی داشتم!اما نمیدونم دچار یه دوگانگی شدم!کسی که حرفاش خیلی روم تاثیرمیزاره یه جورایی الگوی منه...ولی یه کم که برمیگردم عقب....

شریعتی...الگوی منه.!الگوی امثال منه!الگوی شاید جهانیانه...

ولی...خوب باهاش تا نشده!بزرگترای من که الگوی بزرگتری هم بودن باهاش خوب تا نکردن!...اینجاست که احساس میکنم در حق دکتر شریعتی ظلم شده...

این یه سری از چیزاییه که میزارم.خودتون قضاوت کنین و.مهم تر بهم کمک کنین...

این یه پاراگراف از یکی از دوستانه که ضدیت خودشون نشون داده نسبت به دکتر شریعتی!که البته از دوستان خودمنه و اینو برام ایمیل زده:

 "به نظر می‌رسد برای یک شخص عاقبت به خیری او مهم باشد که شریعتی اینچنین نشد.

او در حالی که از آغوش وطن و اسلام دور بود، در دیار کفر مرد.و مهمتر از هر مورد دیگر برای رد و بی‌ارزش دانستن او عدم اعتنا و ارزش قائل نشدن برای مرگ او بود...

 به صورتی که حضرت امام خمینی قدس سره هیچ اعتنایی به مرگ او نکردند و با اینکه بسیاری به تکریم او پرداختند، اما ایشان حتی حاضر به انتشار پیامی برای مرگش نکردند! "

و اما روحانیت چی میگن!

ضدیت دو طرفه ای رو من حس کردم!

هم روحانیت دکتر شریعتی رو نقد کردن.و هم از شواهد کار معلوم میشه که شریعتی با روحانیت مخالف بوده!

مصباح یزدی گفته بود:

[دکتر شریعتی]، ایشان یک حساسیت خاصی نسبت به روحانیت داشت. در بحث‌های خودش هم هنگامی که می‌خواست مثال زشتی بزند و کسی را تحقیر کند، می‌گفت فلانی آخوند یا ملاست!

 

حضرت آیت الله خامنه ای می فرمایند:

«شریعتی را ممکن است به عنوان یک فقیه، یک متفکر بزرگ، یک بنیانگذار مترقی اندیشه اسلام معرفی بکنند! اینها البته افسانه آمیز است و چنین تعبیراتی باب مرحوم شریعتی نیست» .

 

و اما...حالا من چیکار کنم بااین همه الگو که یه عده ای براش دست تکون میدن و یه عده ای هم ردش میکنن!

این ضدیت ها یعنی چی؟؟؟؟

و یه سوال:

اگه دکتر شریعتی یه روحانی میشد مشکل حل بود؟؟

(چون همونطور که معلومه مشکل ایشون فقط این بوده که روحانی نبوده)


دنیا!


خدایا !                                                                                   

رحمتی کن تا ایمان ،نان و نام برایم نیاورد ،

 قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.           

تا از آنها باشم که پول دنیا را میگیرند و برای دین کار میکنند، 

نه از آنان که پول دین را میگیرند و برای دنیا کار می کنند....          

 

خدایا !

 به مذهبی ها بفهمان که آدم از خاک است...                 

بگو که : یک پدیده ی مادی به همان اندازه خدا را معنی می کند که یک پدیده ی غیبی...

 در دنیا همان اندازه خدا  وجود دارد که در آخرت ...                    

ومذهب اگرپیش از مرگ به کار نیاید پس از مرگ به هیچ کارنخواهدآمد...



سلام.شاید اون مناجاتی که اول حرفم گذاشتم هیچ ربطی به موضوع من نداشته باشه ولی دوست دارم تواین پستم درمورد "دنیا دوستی"حرف بزنم!

این روز ها همش دنبال آرامش بودم.٬رسیدم به اینکه منشا همه ی این آرامش نداشتن ها این دنیاست...

این دنیایی که هزار بار ممکنه منو شما نفرینش کنیم!...

 

"اعلموا انما الحیاة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فى الاموال و الاولاد..."

بدانید زندگى دنیا فقط بازى و سرگرمى و تجمل پرستى و فخرفروشى در میان شما و افزون‏طلبى در اموال و فرزندان است».

 

باخودم فکرکردم که همیشه ماها باخودمون میگیم این دنیا فانیه و چیزی که مهمه آخرته!این دنیا پیش زمینه  ی زندگی تو اون دنیاست...

من فکرمیکنم زندگی تو این دنیا خیلی مهمه!

چون همیشه بهمون خط میده.!چگونه زندگی کردن مهمه.!!

تاحالا به این فکرکردین که ماها داریم چه جوری زندگی میکنیم؟؟!!

دیدین گاهی وقتا ما ناراحتیم غصه داریم وقتی بایکی دردو دل میکنیم میگه بی خیال بابا این دنیا که ارزش غصه خوردن رو نداره...؟؟!!

ولی من فکرمیکنم همین دنیاست که داره روال کارو مارو بهمون نشون میده!همین بی خیال شدناست که باعث میشه نقش خداهم کمرنگ بشه...

دنیایی که ماها داریم توش زندگی میکنیم برای همه مون مهمه.هرچند همیشه ادعا داریم که نه.این دنیا بی فایده ست و بی ارزش...

خود کلمه  ی دنیا یعنی یه چیز پست.پایین!

من نمیفهمم انسان که انقدر ارزش داره برای خدا چرا قسمتش شده این دنیای پست؟؟!!

من نمیفهمم انسان که مرتبه ی بالایی داره پیش خدا چرا باید آخرتش و تو این دنیای پست بسازه؟؟؟!!!

 

ماالان داریم تو یه جامعه ی اخلاق گرا زندگی میکنیم!

هم دینمون و هم جامعه مون همیشه توصیه کرده به رعایت اخلاقیات...

 

حرف زیاده اما...

اینکه چرا شاعران و بزرگان عرفان این همه پرهیز از دنیاپرستی و توجه به مفاهیم اخلاقی و عرفانی رو به مردم گوشزد می کردن؟؟

یه چیز بدیهیه که درجامعه ی اخلاق گرا، لزومی به این همه پند و اندرز در باب رعایت اخلاق نیست.به عکس اونچه که تصور میشه گذشته ی ما نه تنها مشحون و لبریز از عرفان و اخلاق و خداپرستی و دنیاگریزی نبوده بلکه سرشار از دنیاطلبی بوده و اتفاقا همین مسأله است که ما رو ازدستیابی به جامعه ی پرشور و نهادها و فعالیت های اجتماعی محروم ساخته!

 

رقصان تر از هر موج در جریان سیلاب
بودم ، ولی راه مرا سد کرد دنیا
حالا به چشمان تو هم ایمان ندارم
یعنی مرا در عشق مرتد کرد دنیا


در انتخاب بین بودن یا نبودن
اسطوره ها را هم مردد کرد دنیا
بیزارمان کرد از تمام آرزوها
از بس که هی باید نباید کرد دنیا 


در آرزوی مرگ مردیم ، اینکه خوب است
بدتر از اینها نیز خواهد کرد دنیادارم سفارش می کنم دنیا نیایید
من آمدم اما مرا رد کرد
دنیا..