*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.
*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.

نبود مادر منو دست پا چلفتی کرد!!!

ســــــلام...!


خــــــب..اینو نگفته بودم که قراره مابین پستام یه وقتایی هم برم سراغ روزمرگی و نوشتن یه سری از حس و حال هایی که جزء خاطرات میشه تقریبا...!!


شنبه 24 ام بود که مــــــادر عزیزم رفتن مشهد...!!

همیشه تقریبا همین موقعه ها میرن با خاله ی بزرگوار...!!


امسال برخلاف همیشه هی میگفت نمیرم مینا تو اذیت میشی,منم هی برخلاف هیمشه اصرار زیاد میکردم که نه بابا بــــــرو خوش باش من یه کاری میکنم اینجا...!!


همون روزی که مادر میخواست بره :

هی میگفت مینا حالا من نیستم هی بگم بلند شو لنگ ظهره!

بعد هی منم تو دلم میگفتم ایــــــول حسابی میخوابم!!!


دوباره میگفت هرچی تو میخوای درست کن دیگه ام من نپختم که هی ایراد بگیری...!!

تو دلم میگفتم یعنی یــــــک غذاهایی درست کنم که آقای پدر بگه دمت دخترم گرم!!!


یک شنبه شد و چون دیشبش خواهرزاده ها پیش من بودن, ساعت تقریبا 8بود که این فرزاد و فاطمه دقیقا مثه پتک صداشون میخورد توسرم خاله پاشو. خرگوش بلند شو....

اههههههه ...پس چی شد این خوابی که مادر وعده شو داد...؟؟؟!


یعنی باورت نمیشه روز یک شنبه رو برای هر الاغی تعریف کنی میره اسمشو عوض میکنه!!

یعنی از صبح تا عصر فقط کارای خونه...!!!


دوشنبه شد و دلمون هوس یه قیمه کرد...وا مصیبتا!!!

یعنی دقیقا خودم که نخوردم و گرسنه رفتم دانشگاه, آقای داداش بی معرفتم رفتن پیش خواهر گفتن این قیمه ی مینا شبیه همه چی بود غیراز قیمه!!


خو من چیکار کنم لابد جنس موادش خوب نبود دیگه!!!لپه اش چینی بوده لابد!!!


عه تازه یادم میاد وقت درست کردن با گوشه ی شالم دستگیره ی قابلمه رو گرفتم دیدم داره ازاین زیرش آتیش درمیاد...ووووووو آتیشششششششششش!!!


(جون مینا وقتی تنها باشم ازاین کارا میکنم ,جلو شما باشم آشپزیم حرف نداره ها )!!


3شنبه به علت کمــــــبود خواب شدید و خستگی از این دو روز,رفتن به دانشگاه رو فاکتور گرفتم!!!


4شنبه ای هم نصفشو فاکتور گرفتم و یــــــک برنجی درست کردم که نگـــــــو !!!


دیشب داداش بی معرفت اومد گفت میـــــنا برام کوکو درست کن!!

منم دقیقا شدم کوزت دیگه!!گفتم باشه ...


بساطش و جور کردم...دقیقا وقتی داداشم پاشده اومده تو آشپزخونه,مایتابه یــــــک جرقه ای داد که نگووووووو....بعد هی میخنده!!منم عصبی...!!

یعنی واقعا نمیدونی این خنده کردناش چقد رو مخه ها !!


امروز ظهر برگشته از سرکار میگه مینا کوکو نگو,کیک خامه ای بــــــگو !!!

خودمم خندم گرفته بود , اصل مزه شه مگه نه؟


حالا اینا رو هیچی,نمیدونم چرا بیشتر وسایل خونه مون سربه هوا شدن,هی میخورن به دست و پای انگشت کوچیکه ی آدم !!!


یعنی چنان با پا کوبیدم زیر لیوان پر از آب که فک کنم مسی هم همچین توپی رو شوت نکرده باشه تا حالا...!!!


منکه میدونم اینا همش اثرات نبودن مامانه که برام این هفته اسفند دود نکرده

فرزانه شاهده,اصن من هیچوقت ازاین کارا میکردم؟؟!!



خدایا این روز آخری رو به خیر گردون تا شنبه که مادر برگرده!!!






فراق نوشت :


آخــــــی , مامانی خوفم , تو چه شکلی بودی قیافه ت یادم رفته!!!

یعنی واقعا دم هرچی مامانه رو دنیا گرم!!

هرچند خیلی اذیتش میکنم ولی میدونه که جوونیه و ...


بهرحال,



آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست,هرکجا هست به سلامت دارش...!!



حال و روز نوشت :


بد جور حال روحــــیم خرابه, نمیدونم چمه,در حد ایمانم به خدا نزدیک شدم,اما ازاین زندگی و ازاین وجود خودم دلزده شدم,دلـــــــــزده ....!!!


کلا به قول حسین پناهی یه وقتایی باید روی افکـــارم و احســـــاسم بنویسم تعطیل و برم استراحت!! واقعا کاش میشد...!!




نظرات 53 + ارسال نظر
فرزانه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:21 ب.ظ http://RAHGOZAR70.BLOGSKY.COM

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام مینا کزت خوفی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا تازه شدی عین من
منم مامانم عمل کردن این هفته چنان کار کردم که دیگه هیچی نگوووووووووووووووووووووووووووو.
واقعا آدم به دل مامان ها میرسه.

شما دو روز کزتی میکنی مقابلش دو روز باید فاکتور بگیری از دانشگات.
نالوتی بذار هیچی نگم اقه دلبسته بودم بیای بیبینمت.برا استراحت پیچوندی آره؟؟؟؟؟[هــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی روزگاررررررررررررررررررر............................ میناهایی پیدا میشننا. بذار هیچی نگم.

ههههههه دوباره قیمه. یکی دوستای من نمیگم کیه بهت حاجی اولین باری که قیمه درست کرده به جای رب یه عالمه زردچوبه میریخته توش که رنگ بیگیره
حالا هم قیمه درست میکنه که داداشش میگه شبیه هیچی نمیده

بله فرزانه شاهده. تو خوابگاهم از این بی اصول بازیا زیاد در میوردیا:)))))))))))))
کلا یه وقتایی میشه که میزنی بر خرابکاری.
دیگه خدا رحم خودت و اونیکه پیشته بکنه

خوشحالم مامانت دارن میان و فراقت به پایان میرسه. سوغاتی هست که افتادی.
واقعا وجودشون نعمته مینا.
من هر وقت مامانم خونه نباشه دلم سیاه میشه. خدا نگهشون داره برامون و ماها هم قدرشون را بدونیم...

فکر میکنی وقتی حال روزنوشتت را فزنه بخونه چه شکلی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
در حد ایمانت به خدا نزدیک شدی، اگر این نزدیکی را ادامه بدی و نا امید نشی خود خدا کم کم حال روحیت را خوب میکنه.
فقط از خودش بخواه.
نبینم حاجی از وجودش دلزده بشه ها. جون خودم فزنه خونت کم شده که ایطر شدی بازم بوگو نا

چه حسین پناهی قشنگ گفته. ولی مینا میشه بعضی افکار را تعطیل کرد و بی خیالشون شد.

الهی تا چند روز دیگه حال روحیت خوب بشه حاجیم. ما هم هسیما کمکی خواسی در خدمتیم.
راستی قرارمون یادت نره که باسی ملوشتما. باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من از امروز ملوسم این چند روز نرسیدم. این را شروع کنیم دلزدگیت از خودت و زندگی کم میشه.
خووویلی حرف زدم .
پستت را خیلی دوست داشتم. خودت میدونی چرا.
فهلا

سلام!!
بیا ! باز اسم گذاشت رو من...!
شما در هرحال یادت نره که مینا رئیسه!!!

خو تو که دیگه درد دلتنگی رو نداشتی...!!!
سایه اش بالاس رت بوده اصن وظیفه ت بوده !
تو عصای دستشونی!!

عزیزم نپیچوندم.اگه من میومدم داشنگاه کی برنج درست مکرد ؟
اصن اینارا ولش کن, من که گفتم باید برم کمک آبجیم!!
نالوتی هم خودتی اصن!!هیششششششششش

مرررررررگ !!!!
اصن دیه هیچوقت شیرین کاریا یخودما برات نمگم!!!
بی شعور!!مسخره نکن دیگه!
اون زرد چوبه برا دوران طفولیت بوده!!
اصن خوبه قضیه پکیدن دیگ زود پز و به سقف برخورد کردن تن ماهیای در حال جوشیدن روبرات نگفتم!!
اصرار هم نکن نمیگم!!تو مسخره مکنی!!

کوفت!! حیف اون ماکارانی های خوشمزه که به خورد تو و هم اتاقیای نامردت دادم!!!
یکی بی اصول بازیا را مثال بزن بیوینم اصن؟؟!!

خب بیوین خودتم قبول درای که یه وقتایی خرابکاری مکنم!!
آغاااا در کل به آشپزیم چند نمره میدی؟
رودروایسی بذار کنار و نمره حق بده!

اوهوم!!!خداراشکر.نعمتی هستن...!!!

منظورت زا سوالتا نفهمیدم!!!
خب شاید یه پست گذاشتم و این حال و روز نوشتما توضیح دادم!!
شاید بفهمی حرف دلم چیه!!
فعلا خو حاجی ایطر شده!

نه نمیشه!!!امتحان کردم نشد!!!
اوهوم واقعا اگه تو باشی من حال روحیم خوبه خوووووبه!!!
ببین از نبود تو چی میکششششششم!!

چشم منویسمش!!!
آغا من خانوم کارمندم تو بیشتر اوقات فراغت داری!
تازه من درسام از تو سخت تره!!!

شما کی زیاد حرف نمزنی؟؟!

اوهوم میدونم چرا...!!!
قربون فزنه خرک!!برو بخواب که دیه دیروقت شده!!

فرزانه پنج‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 11:29 ب.ظ http://RAHGOZAR70.BLOGSKY.COM

اینم یه جمله خوب از نادر ابراهیمی که دوسش داری:
با قلبت احساس کن اما با قلبت فکر نکن.

اوهوم!!!دمش گرم!

فرزانه جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 12:05 ق.ظ

دس بردار مینا نبود مادر تو را دست پا چلفتی کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دست پا چلفت بودی. خودم شاهدم

کوفت!!
مثال بزن بیوینم!!

م.م.راد جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:33 ب.ظ http://mosibatnameh.blogfa.com/

خب دیگه
چه میشه کرد
گاهی اینطوری میشه
ممنونم که اومدی

د نباید بشه دیگه!!!!!!
از دنیای مجازی نباید رفت!!!!!!

✘سمانه✘ جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:51 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

سلام مینا بی اصولوک ؛ خوبی؟!
مینا خدا وکیلی ابرو ریزی نکت !
از اون قسمتا خوبش تعریف کن رفیق ؛ تو خو اق هنر داری ...
دور از شوخی واقعا مامتن ادم ک نباشه ؛ هیچی سرجاش نممونه !
همه چی خراب مشه ...
ما بلدیما ولی نمیدونم چرا اینجوری میشه ...

سلام...!!
ای بابا اذیتون نکنت دیه...

قسمت خوبش همون قرمه سبزی بود که مامان درست کرده بود و رفت من داغش کردم و برنجم درست کردم!!

تازه دیروز گل رو زدم به هدف!!غذای دیروزم واقعا معرکه بود...!!

همین والا...نمیدونیم چرا اینجور مشه...؟؟!!

✘سمانه✘ جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:53 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

صداقتت تو حلقم ک بی کم و کاست اومدی و تعریف کردی ...
نوشته هاتو خیلی دوس دارم (بی شوخی )
واقعا قلمت خیلی خوبه مینا
قلمت کوک رفیق

آدم باید صادق باشه!!!!مگه نه؟
آخیییی....مثه من که وبتو دوست دارم!!!

مرسی رفیق!!
ولی قلم تو ناکوک

✘سمانه✘ جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:55 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

واقعا دمشون گرم ...

با اون قسمت حال و روز نوشتت خیلی موافقم ...
حال و روز اکثر ما همینه ...

کلا خیلی پسند بود اپت ...

اوهوم.اکثرا همین هستیم...!!
به قول اون آهنگه..زندگی همینه و من همینم...!!

مرسی رفیق!!

✘سمانه✘ جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 04:59 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

چقدر دورتر از احســـآسـم ایستاده ای

آنجا که تــو ایستاده ای

صدای مرا هم نمی شنوی

چه برسد به دلـــتنـگـی ...

آخییییییییییییییییی

ر.س جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:05 ب.ظ

سلوووم بر ضییفه ی گرام!!!
نوچ نوچ..

ناامید شدم ازت..

حداقل این آبروریزیاتو نیا اینجا بوگو..

ولی مینا منم همیطرم..اصلا میدونی چطره اینا نمفهمن...مثلا وقتی من یه چیزی مپزم از نظر خودم بسی عالیه ولی بقیه خو این سطح درک ما رو ندارن!!!فکرمکنن بده!!!نباید محلشون بذاریم!!ولشون کن..!!

آخیییی..هان خداییش مامانا فرشتای خونه هستن..اگه نباشن خونه پادرهوا هه!!بااینکه همیشه فکرمکنم کار خاصی ندارنا ولی وقتی نیستن قدرشونو میدونم..
من خو چاکر مامی هستم..!!!تو هم قدر کریمی بیدون!!!

ضییفه غصه نخور..منم بعضی وقتا بسی از خودم و اینی که هستم دلزده مشم..
.
چاکر ضییفم هستم..ایشالا منم زودی آپ مکنم..!!


سلام آغاااااااا
آغا من امروز خیلی یخ حوض شکستم و بچا رو بردم حموم.
اگه مشه امشب بیا یه سر مارو ببر پارک شادی.دلون خو پوسید!

آبروریزی؟؟!!
ولو کن آغا.اینا همش خاطره مشه!!

هان باریکلا.همین نکته اساسیه که درک ندارن...!!
ولی دور از شوخی من آشپزیم خوبه نیست؟

منم مخلص کریمی هستم!!امروز که اومد واقعا با نشاط شدم...!

باریکلا آغا زودیک اآپ کردی!

ر.س جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 05:33 ب.ظ

سلووم دوباره..
من آپم ضیییفه!!!

بله بله چشم!!
سلام

ســـــــکوت جمعه 30 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ب.ظ http://kam-avordam.blogfa.com

نم کشیده ام بر دیوار اتاق
بس که لحظه های دور بودنت را قطره هایی از باران دلتنگی باریده ام روی آن به یادگار …

-اپم ...

سلام...!
چشم الان میام...!

مینا شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:29 ق.ظ http://www.ghandile-ehsas.blogfa.com

سلام مینای نازنین...
ممنـون از حضورت توی وبـم...
آخی...منم قبل از ازدواج یه دفعه مامانم مسافرت بود یه قیمه ای به بابام و داداشم دادم!!!!
لپه هاش که نپخته بود
گوشت هاش هم نمیدونم چرا انقدر سفت شده بود میزدی به دیوار برمیگشت!!!!
اصن یه وضی!!!!
شاد و موفق باشی مینا جونـم

سلام مــــینای نازنین

خواهش...منم ممنونم از حضورت...!!

ایول بابا...!منکه گفتم مشکل از لپه هاشه که چینیه!!

حالا عوضش مامانتو درس میدی تو آشپزی...دقیقا مثه من...!

ممنونم.تو هم همینطور..

مینا شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:16 ب.ظ http://1355m.blogfa.com

سلام دوست خوب وهم اسمم به وب من خوش آمدی

سلام...!!
بله دیگه.چندتا هم اسم پیدا کردم تو دنیای مجازی!!
مرسی که سرزدی!

فرزاد شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:21 ب.ظ

چهقدر میگی عزیزم می دونم اپی چشم میام داری عصاب منو خرد مکنیه

بـــــیشـــــین بــــــینــــــــم بابا !
خیلی دیر اومدیا!

فرزاد شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ

سلام خوبی روبه راهی روبه رشدی؟ عزیزم میدونم اپی اکه نظر منومخی لباس صورتیه بیشتر به شلواری که مامانم برات اورده بیشتر ست مشه خواصی همبا شلوارش پات کن هالا من گفتم تو هر کاری که خواصتی بکن نظر من این بود کوشششششششششششششششولوووووووووووووووووووو موشولوموشولوووووووووو گرفتی پس دیه شو فهمیدی خدای حافظ کوشولو

سلام خاله جان.
وای چقد خندیدممممممممم خیلی بامزه نوشتی...!

فرزاد خرک کسی درمودر لباس از تو نظر پرسید؟
بار آخرت باشه کامنت بی ربط به پستم میذاریا

حالا واسا غلط املاییا تو بگم:

بیشتر رو دوبار تکرار کردی!(کسر ا نمره)
خواستی نه خواصی!(واقعا نوچ نوچ)کسر 2نمره!!
هالا نه حالا...(عزیزم واقعا املات به خاله ت نرفته)

چی بشم؟ منظورت خو خفه نیست؟

شب حسابتو مرسم.!

حالا گفتی شلوار کادو مامانت به لباس من میاد؟
ست مشه؟جدی؟
فـــــــــــرزاد شلوارش اصن خوکشلم نیست

مینا یکشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:45 ق.ظ http://www.ghandile-ehsas.blogfa.com

سلام عزیـزم...
آره نمیشه...با یکی دو نفر بیشتر نتونستم مثل خودشون باشم...توی ذاتم نیست...
فدای تو امیدوارم تو هم به آرامش برسی...مرسـی عزیـزم:*
وااااااااااااااای من دیگه خیلی دارم چاق میشم...:)
مرسـی دوست خوبم...

سلام.
آره دقیقا ذاتیه...!!
خب تو این دنیا خوب بودن بخدا سهل ترین کاره...
خداراشکر ///

ممنونم...!!

✘سمانه✘ دوشنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:38 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

בلگیــــر نَشـــو از آבمهـــا

نیــش زَבن طَبیــعتـشــونـہ

سال هاستـــ کـہ بـہ هـَواے بــارانے مے گویـَنــב :

✔خـَرآبـــــ ✔

+ اپم ...

آخی...!
چشم!

مهدیه سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:05 ب.ظ http://bihamta2012.blogfa.com/

سلاااااااااااااااام مینا جونم
واااااااای چقده خندیدم
با مزه نوشته بودی
چقده این مدت سختی کشیدی گلم
شرمنده به خدا این مدت اصلا نتونستم بیام اونجا هرچند که خیلی هم وجودم مفید نیست برات
خودت خبر داری مشکلاتمو
بگذریم
واقعا دلچسب بود
مخصوصا فراق نوشتت
منم خیلی دلم برا مامانت تنگ شده بود ولی نمیتونستم که چه جوری احساسمو بیان کنم
مینو جون دوستت دارم

سلام...زنداداش عسیس!!
آخی...گذشت دیگه زنداداش الان واقعا برام شیرینه چون به مامان خوش گذشته!!

نــــــــــــــــه بابا اختیار دارین من خودم میدونم شما هم به اندازه ی کافی کار دارین.

حالا اگه شما کاری دارین من بیام کمک!!بی شوخی!!
آخی...!!!بس که مامان خوفی داریم ما!

مرسی منم شمارو دوست دارم مثه آبجیم!

هدی چهارشنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:11 ب.ظ

سلام مینا خوبی؟؟؟
ایشالله که مامانت سالم باشن منم یه بار این حسا تجربه کردم اونم پارسال وقتی که بابام بیمارستان بودن ومامانم پادارشون..
به جای یه هفته هم سی وشش روز..!!!
همین که می دونی به مامانت داره توی مشهد خوش مگذره برات باید یه دنیا ارزش داشته باشه نه؟؟؟
اگه جای من بودی ومی دیدی نه به خودت خوش مگذره نه به مامانت چکار مکردی؟؟؟!!!

سلام بر اچ تی سی!!
شما چطور هستت؟؟!!


واااای یعنی واقعا وحشتناک بوده!!!
یعنی نه مامانت بودن نه بابات!
ولی بازم خوبیش اینه که تو همین مدت هاست که قدرشون رو میدونیم.
مطمئنا تو هم الان خیلی بیشتر هوای هردوشون رو داری...!!

خداراشکر که بابات خوب شدن و سایه هردوشون بالا سرت!!!
ایشالله بهتر تــــــر هم بشن!

✘سمانه✘ پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:16 ق.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

تقصیر برگ ها نیست
آدم ها همینند!
نفس می دهـــــــی
له ات می کنند…

+باشه !
ناکوووک

+خوشحال باش تو ...

خوشحالم نا کـــــوک !
راستی خبر ریحانه داری؟
بگوش بیاد وبم!!
من که باهاش قهرم از بس بی معرفته!

علیرضا پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 02:51 ب.ظ

سلام مینا.خسته نباشی واقعا

جالب بود

آدم باید سعی کنه همیشه به همه ابعاد وجودش مسلط باشه.به عقلش.به دلش.ب منطقش.به حوصله ش.باید با تمرین و مشق،این کنترلو به دست آورد

سلام!
سلامت باشی برادر!
عه مسخره نکنیا!خفه ت میکنم

اوه!ویکتور علیرضا!!!
نه جدا درست میگی...!
منم تقریبا کنترلشو دارم ولی یه وقتایی از دستم در میره لا مصب!

seyyed پنج‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 03:57 ب.ظ http://hossein72t.blogfa.com/

سلام
سلام سلام
فک کنم دیسب یتا کامنت براتون هشتم
راستی چقه دلتون تنگ شده بود که نیومده بودم وبتون
شهر چطره راضی هستد ازش یا همون سرچشمه خودتون خشتره
حال روحیتون خرابه!!!!!!من خو روح ندارم ولی منم جسمن پری خوب نیستم
فهلا

سلام !!
بله یتا هشتت!!!

واسا فکرش کنم!!!
خب شما خو میدونم خاطیری میانترم فقه داشتیم رفتی و پشت سرتم نگاه نکردی...!!رفتی درس بخونی و وب نیومدی!
ای ...

هیچی خو به پای سرچشمه خودمون نمرسه .
حالا شهرم خشه...!!
آغاسید بگو دیه قضیه شهر خشه چیشیه؟

آخخخخخ شما هم ایشالله خوب میشی
پاتم درد مکنه باید دیه سرکلاس در نری!

فرزانه جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:48 ق.ظ

سللللللللللللللللللللللللللللللللوم مینایی چطوری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه میکنی؟خشی؟ خوبی؟ سلومتی؟

بچه اون تن ماهی را که برام تعریف کرده بودی.مخای خودم بگم؟

یطری مگی یکی یتا بی اصول بازیاما مثال بزن بیوینم که انگار خیلی از خودت اطمینان داریا

آشپزیت با ارفاق 10 مدم. به زور پاسی

اوووق. چی بود اون ماکارانی ها را به خوردمون میدادی

هم اتاقی هام به زور مخوردن که بدت نیات.

ولی خیلی فنی کار میکردیا:

با کیسه فریزر دمکش درست کرده بودی

یتا دس پاچلفتیاتا مثال بزنم که بیوینی:

اونروز با دستیار عزیزت پرشته ماکارانی می پختی بعد کل آشپزخونه خوابگاه وگاز و خودت و پرشتک و دستگیره ها و همه چیز را زردچوبه ای کرده بودی.
کلا با زردچوبه مشکل داریا:)
ما خو اوروز زیاد پلوت آفتابی نمشدم که زرد چووووووووعه ای نشم. فقط خوردم

سلام عزیز دل !تو چطور هستی خانم با اراده؟؟!!

خوبم!به قول فرزاد تو خوبی رو به راهی رو به رشدی؟؟!

بابا خفه شو!فرزانه اذتی نکن دیه من خو خیلی خوش اصولم!

خفه!!ماکارانی رو قورت مدادی !!
اوخ یادم اومد اون عدس پلویی که نادیا درست کرده بود!

خب تقصیر تو بود که دم کنی نمیاوردی!
تازه به اینا مگن ابتکار!!

مررررررگ عزیزم!
خب اون روز همش تقصیر فرشته بود که هی میومد تو دست و پام!
ولی خداییش الانم همیشه بعد از آشپزی باید برم تو حموم!

مرگ نخوری

✘سمانه✘ جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

+ منم خبرش ندارم پری
برا کنکور موخونه خو
سرش شلوغه ...

+همه خو مث من با معرفت نیسن ...
قدروم بیدون ...

آخخخخخخ پس 2 رقمی رو شاخشه!!!

بابا بامعرفت!!!

آخی.قدرت میدونم ایشالله قلمت ناکوک باشه!

✘سمانه✘ جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:33 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

نمـــــیـدانــــی ،
چه دردی دارد !
وقـــتـی ..
حــــالـم ..
در واژه هــا هــم نــمی گنــــجــد …!

آخییییییییییییییییییییییی
خیلی قشنگ بود!

ســـــــکوت جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:55 ب.ظ http://kam-avordam.blogfa.com

چقــدر باید بگذرد؟؟
تا مـن
در مـرور خـاطراتم
وقتی از کنار تــو رد می شم.
تنـــم نلــرزد.....
بغضــم نگیــرد.....

فرزانه جمعه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 05:35 ب.ظ

سلام مینا با اراده ی شلوق پولوق

دلم برات تنگ شده ولی نمخام دیه بیوینمت

یادش بخیر دوسال پیش مثل این موقع تو خوابگاه منتظر بودم بیای پیشم و با هم بودیم.
شبش رفتم تو حیاط گلستان5 پیتزاو موشابه خوردم و نوشابا را تو با اسلوب رختی
من کتاب زنان ونوسی دادمت.
اییییییییییییییییییی یادش بخیر!!!!!!!!!!!!!!
هرجاهستی زنده و سلومت باشی.

ما رفتم
خدافسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس

سلام.نه عزیزم توئی که بااراده ای!!
منکه 3ساعته به جای درس دارم جزوه منوسم.بدمصب این استاد اکبری تودو تا جلسه 25صفحه جزوه گفته!!!

وا.ولی من خیلی مخوام ببینمت!
4شنبه ای فاصله مون شاید فقط یه طبقه بود ولی نیومدی پیشم!
خیلی بی معرفت شدی.!!
اصن دیه نمخوامت.برو پی کارت شوووووووووو

واااااای 2سال شد!!!

یادته مثه دو تا دزد بلند شدیم رفتیم اونجا که هیچکی نباشه پشت سرمون دختره تو راه رو داشت درس میخوند!!(اینا گفتم که بدونی من حتی جزئیاتشم یادمه)
بعدشم تازه جواد آغا یا خواهرت زنگت زدن و ...(بیوین دیه چوووقه با جزئیاتش یادمه)
تازه نوشابه رو هم من نرختم تو ریختی!!

آخخخخ گفتی پیتزا....!!!
اون وقتا یکی یپتزا مهمونمون مکردی حالا خو دیه اینم نمکنی!
آخه به چه درد مخوری تو؟؟!!

عه!کتاب زنان ونوسی کجاهه؟؟نمی بینمش!!!

قربونت عزیزم!!
رفتی!!برو نبینمت گورتو گم کن!
خدافسی که مرگ بشه تو سرت!

فرزانه شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:30 ق.ظ

سلام دوسک

چقه اسا اکبریتون فعاله. یه نفسسسسسسسسس درس میده:)
منم این دو روز هوچی نخوندم.
دیشبم خونه عمه ام و ویدا اینا رفتیم.
می خواستم زنگت بزنم بعد از ظهرش که نشد

فقط یه طبقه بود!!!! چرا خودت نیومدی با معرفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من پیش استاد بودم که برا تحقیقو ازش بپرسم تو میومدی بالا بچه!!!!

آغا اصن چرا تو یبار نمیی عدل ما منا بیوینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وووووووووووو این همه جزئیاتش یادته
من دخترکه را الان که تو گفتی یادم اومد کمکی به زور ولی جواد آقا را یادمه.

یادششششششششششش بخیر.
حالا خو برای یک ربع دیدن باید یه عالمه برنومه ریخت تا جور بشه دیدت.
اعصابم خورد مشه و مگم اصش نمخام بیوینمت.

حرص داره مینا.
خدافسسسسسسسسسس

تو سر خودت.

سلام.بله دیه امروزم 15صفحه گفته!!
باید سلام ویدا مرسوندی!!
راستی تولدش مصادف با تولد رویای ما بود و من تبریکش گفتمااااااا

خب تو همیشه وقتی مخوای زنگ بزنی انقد مس مس مکنی!!

عسیسسسسسم من کلاس داشتم.
تازه اون موقع که زنگت زدم یه جای واجب بودم و داشتم مرفتم کلاس تازه یه ربع هم از وقت کلاس گذشته بود...!!

من همیشه تو عدلم!!خب خاطیری خر همیشه مره پیش بارش!!
البته بلانسبت شما!!

من همیشه اکثر چیزا رو با جزئیات یادمه...!!
حتی مثلا یادمه که روز یکه فرزاد دنیا اومد 4شنبه بود من کلاس اول راهنمایی بودم و اون روز زبان داشتیم و جغرافی و بیکاری!!!فک کن!!حتی یادمه کجا نشسته بودم تو حیاط و درس میخوندم و فکر این بودم که الان خواهرم داره درد میکشه!!

اینا رو گفتم که بد ونی دوستت کم الکی نیست!

ای بابا نه اینطوریا هم نیست.!
سه سوت ماشینو بردار بیار اتاق من منو ببین!!
انقد محدودیت نیار دیگه حرصت مکنم!!!

خدافس و زهر مار!

ر.س شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 04:11 ب.ظ

سلام ضعیفه ی فی ففا..

ضعیفه اصلا خیلی دلمو شکستی..

خیال کردم ی عمربامن میمونه/گمون کردم واسم ی همزبونه
نگفته بود پی یه عشق دیگست/تا تحقیر بشمو دل بسوزونه
.
درسته کولی و بی کس و کارم/ ولی واسه خودم خدایی دارم
برای دیدن روز عذابت دارم ثانیه ها رو میشمارم...

ضییفه ی فی ففا خععععععععلی فی ففایی..خعععععععلی!!

آخخخخخخ..منم بالاخره شکست عقشی خوردم..آخخخخخخ قلبم درد مکنه...آخخخخخخخخخ

سلام آغا !!!!!
آغامرغمون تموم شده مخواستم برات یه شامی درست کنم با بچه هامون بریم یه پارکی جایی بشینیم دو کلوم اختلاط کنیم!!
آغا نمیدونی این جعفر چقدر پسر شری شده همش داره رقیه رو میزنه

آخخخخ مرگ نخوری!!
تو اانقد عیال وار شدی باید فکر عروس کردن اعظم باشی.!!
شکست عقشی روت مشه بگی؟

منو تو سنی ازمون گذشته انقد نیا اینجا حرف از عقش و اینا بزن جوونا مردم از راه به در مشن!

مینا شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:30 ب.ظ http://www.ghandile-ehsas.blogfa.com

سلام مینای نازنیـن...
ممنـون که به وبـم میای...خوشحال میشـم از حضورت...
اگه آپ کردی حتما خبـرم کنی...
شاد باشی دوست خوبـم:*

سلام.
خواهش .وبتو خیلی دوست دارم!!

چشم!!
تو هم شادباشی در کنار همسرت!

فرزانه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:29 ب.ظ http://RAHGOZAR70.BLOGSKY.COM

چرا نظر منا تایید نمکنی؟

کوری عزیزم؟؟!!!

ببخشد یعنی الاان تاییدش کردم چشای مبارک شما باید حواسشا جمع کنه!!

فرزانه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ب.ظ

سلوم فنج هنوز زنده ای از دست آلوچه ها؟؟؟
حس و حال داری؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی بچه خشی هسی یکی بخواد بکشتت نباسی بره دنبال سم و اینا با یتا لیوان آب شاتوت خلاصی

سلومت رسوندم به ویدا. گفتم که تبریکش گفتی.

خوب عدل که میای نمیای که منا بیبینی میای جای واجبش و بد میری.

سلام ای عششششششق!!
زنده که هستم ولی سرکلاس اکبری همینطور داشت سرم گیج میرفت
خیلی بده ها!!بعد دوباره تو اتوبوس دوتاشو خوردم دیدم فشاره زد پایین.
سریع اومدم چایی خوردم!!
بیوین آدم هیچی هیچ جا بند نیست!!

واااااااووووووو آب شاتوت!!میمیرم دیگه خلاص!!

آفرین ویدا رو عقششششششه!!!

عه!اصن عزیز بودن تو هم بخاطر اون ساختمان عدل و اون جای واجبشه!!
والا

فرزانه یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:49 ب.ظ

هان ویدک عقشششششششه.

نیا عدل بیوینم فک کدی غممه.

عشقی تو دلت نیس کپک جون. باسا اینا برات بلوسم خشت شه:
اگر زندگیم شد سراپا حدیثت
ترحم نمی خوام تو چشمای خیست
توعشق خوبت اگر قسمتم نیست
به زانو نیفتم که این خصلتم نیست
نمیخوام تو چشمام بخونی احساسم
نمیخوام ببینی که در التماسم
اگر عاشق هستم هنوز که هنوزه
نمیخوام دل تو واسه من بسوزه
خداحافظ ای عشق خداحافظ ای گل
واسه دل شکستن نداری تحمل
خدا حافظ ای عشق برو به سلامت
مثه من به غصه نداری تو عادت
من از تو نمیخوام دلیل و بهونه
گناهی نداری همینه زمونه
تو نیستی به قلبم جوابی بدهکار
منم که اسیرم تو نیستی گرفتار
برو موندنت رو به اصرار نمی خوام
نه هرگز من عشقو به اجبار نمی خوام
هنوزم عزیزم دلت نازنینه
دیگه نیستی عاشق حقیقت همینه
خداحافظ ای عشق خداحافظ ای گل
واسه دل شکستن نداری تحمل
خدا حافظ ای عشق برو به سلامت
مثه من به غصه نداری تو عادت
برو موندنت رو به اصرار نمی خوام
نه هرگز من عشقو به اجبار نمی خوام
هنوزم عزیزم دلت نازنینه
دیگه نیستی عاشق حقیقت همینه
خداحافظ ای عشق خداحافظ ای گل
واسه دل شکستن نداری تحمل
خدا حافظ ای عشق برو به سلامت
مثه من به غصه نداری تو عادت
خداحافظ ای عشق خداحافظ ای گل
واسه دل شکستن نداری تحمل





مررررررررررررررررررررررررررررررررررررگ!!!!

ر.س یکشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:39 ب.ظ http://parishanie-man.blogfa.com

سلوم ضییفک من..

آغا اقه با فرزونه هی با هم حرف نزنت!!!اشک چشمم را ببین...!!!

فرزونه تو چیشی مگی این وسط؟!!!

راستی بهت تبریک مگم فرزونه به زودی نصف وزنت کم مشه ایشالا!!!!فمیدی خو آیا؟!!

فقط دست این پاسگارم بیگیر کمکش کن که بچمون گننناه داره!!!
.
ضییفه کاری باری؟!!!

سلام آغا!!!

اوووووه!!!فرزانه که نمشه باهاش حرف نزنم!!
علت اصلیشم اینه که اون این وسط نمیتونه حرف نزنه هشم باید فکش تکون بخوره!!

هههههه@@من فهمیدم!!بخاطر عملی دماغش میگی؟؟؟!


پاسگاه که باید سه مرحله ای عمل بشه!!
آخخخخ ببین چطو فخر فروشی مکنم دماغ من که ماشالاه گلابتونه!!

بیشینت آغا.
پا شما خشه!

گندم دوشنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ق.ظ http://ATREGANDOM.BLOGSKY.COM

سلام مینای عزیزم
ایشالا زودتر مامانیت برمیگرده اوضاع رو به راه میشه تا تا اونموقع مقاومت کن من میدونم تو میتونی

سلام گندم عزیز.
خوش اومدی ...

آخیییی...خیلی موقاومت کردم خداراشکر چندروزیه برگشته...!!!

الان دوباره دارم از غذاهاش عیب میگیرم

فرزانه سه‌شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:01 ب.ظ

سلام مینا حالا دیه گل این دراز میفتی و مسخره بینی ما مکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حالا باسا اگه دیه اومدم وبت حرف بزنم و فکم راتکون بدم
اگه دیه منا اینورا تو دیدی

حقا همین راضیه لیاقته.
راضیه گفتم خو تو وبت با مینا ایششششششالللللللله چطو بشت

فردا هم روز زنه
به یاد جوونیامون روزت زووووووووووووووووووورکی مبارک.
کادوشم از راضیه بیسوووووووووووون.

سلام@@@
عه عه عه!!زشته خرکم....با راضیه درست صحبت کن...!!

آخی.نه شوما بیا شوما سروری!!

فدات بشیم؟

اوخ!!!اینا فایده نداره...
هردوتون کادو بدت اگه مردت!!

هرجووووووووووووور میخوای دلم رو بسوزون
هرجووووووووووووور میخوای اسب دلو بتازوووووووون....

فرزانه چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:16 ق.ظ

عه اونکه مگه نصف وزنتا مخای کم کنی چیزیش نمگی ولی به من میگی چرا برش بد حرف مزنم؟

نخیرم فدام نشید برو بوخون گفتم چطو بشید
آرزومه

بنازم آهنگتا حاجوووووووووو. گف دلت به منه نا؟؟؟؟
تمام مشکلت اینه بمونی کنار من...
تنها خواهشت اینه من باشم در کنار توووووووووووو.
یه حسکی تو آهنگتته
حسکه حسا خودت

من خو شخصا بنا نی کادوت بدم. مردونگی هم به همینه
ززنیکه خودون خرج هشته پشت دسو دیه به تو نمرسم.

چیزیش خو گفتم!!
مادررررررررررر گیر چه زبون نفهمکایی افتادمااااااااااااا!!!!!!!

چشم الان مرم وبش موخونم...!!!

زیاد آهنگشا دوست ندارم.ولی شعرشا دوست دارم....!!!
اوهوم.واقعا یه حس خاصی داره مخصوصا وقتی که خودمم باهاش موخونم

وااااااااااااااااااااااااای زنت کیه؟
الاهی بمیری...فی ففاااااااااااا
هرجوووووور دلم رو بسوزون.
هرجوووووووووووور میخویا اسب دلو بتازون....

seyyed چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:44 ق.ظ http://hossein72t.blogfa.com/

زنان را همین بس بود یک هنر / نشینند و زایند شیران نر
زن بلا باشد بهر کاشانه ای / بی بلا هرگز مبادا خانه ای !
روز زن مبارک

روزکتون مبارک باشه
ولادت حضرت زهرا هم به همه تبریک مگم

منم ولادت حضرت زهرا رو بهت تبریک مگم اغاسید!
خدا مامانتون رو هم حفظ کنه...!!

seyyed چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:49 ق.ظ http://hossein72t.blogfa.com/

مادر خوبم :
به تو سلام می کنم، تا خانه عروجم با دعای تو بنا شود
و دلم در آسمان آبی مهرت رها شود
روزت خجسته، لبانت پر ز خنده و دلت شاداب و سرزنده باد . . .
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد.
اینم تقدیم به مادر گل خودم شاید اینورا رد بشه واینو بیبینه

اخی...!!
خیلی زیبا بود.
روز همه ی مادرای عزیز مبارک...

ر.س چهارشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:49 ب.ظ http://parishanie-man.blogfa.com

سلوووم..
ضییفه به این رفیقت بوگو حواسش جمع کنه وگرنه با من طرفه!!!من درازم؟!!!168 درازه؟!!ولی خب بازم مراتب خوشحالیمو از اینکه به زودی وزنت کم مشه اعلام مکنم!!!

ضییفه امروز خو روز زن بود وهمرات کردم برات اسپری پسند کردم و خریدی..دستبندم پسند کردم نخرریدی!!تخصیر خودته!!
.
راستی ماشالا خیلی رشد کرده ها!!!!

واای مینا حدس بزن امروز با خدمتکار اینا کی رو دیدیم؟!!!!مطمئنم نمیتونی حدس بزنی!!!تازه بعد اینکه اونا رفتن من 3بار دیم دیدمش...!!یالا حدس بزن!!

راستی ساندویچتم بچا خاهرم خوردن!!!!سمیرا گفت بهت بگم خیلی بی نظمی که ساندویچت یادت رفته ببری!!!!
خب دیه فییییییلا.

سلام اغا...!
ای بابا دعوا نشتن!!!
خب درازی دیه چکارت کنم غدتتتتتتتتت رشیده!!!

حالا تو ام لوس نشیا کاری به کار رفیق چندین و چندساله من نداشته باش....!!

نوچ نوچ!!!مردای بی غیرتی پیدا مشن...!!
اینو تا حالا ندیده بودم ک مرد وایسه خانومش دست بکنه تو کیف پولش!!

کی رو دیدی؟پسر استاد دهقانا دیدت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آغا من الان خیلی کنجکاوهستم...
سریع بگو کی ...!!


ایییییییییییییییی.....خیلی بی یاد و هوش هستی.
میدونی من چقدر سرکار گشنگی خوردم؟
اصن تو به فکر خانومت نیستی...!!!

حالا نوش جونشون....!!!

سرباز جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:19 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

قشنگ مینویسی.
اگه دوست داشتی به وبلاگ منم سر بزن.
اگه اجازه بدی لینکت کنم.

ممنونم...!!
چشم سر زدم....!!
باشه.شما هم لینک شدی...!

✘سمانه✘ شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 06:46 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

فــــــرهادها
رادربیستـــــون کشتیم
ودرکتــــاب تاریخ ازاو به نیکی یاد می کنیم
تا ثابتــــــ کنیم حتـــی در
عشـــــــق
هم مــــــــرده پرستـــــیم...

✘سمانه✘ شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 07:08 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

+ ممنون رفیق بابت تبریک و دلداری و اینا ...
دیه مفهمی خو ؛ حالیت باشه ...

خواهش رفیق...
ایشالله به بهترین ها برسی...!!

ر.س شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:01 ب.ظ http://parishanie-man.blogfa.com

سلووووم..
ضییفه یادت باشه من قدم بلنده دراز خو نی دیه..!!این فرزونک حسودیش مشه به اینکه آغای قدبلند گیرت اومده!!!!

من اگه گذاشتم دست تو کیف کنی بخاطر این بود که بگم اصولا آدم مردسالاری نیستم ومذارم زن مسقل باشه و خیلی روشنفکرم و اینا..!!!

.خیلی باحال بود..حالا فعلا تو کفش باش بعدا مگمت کی بود...!!!

واااااااااااااااا..روتو برم..ساندویچت خودت یادت رفته ببری به من مگی بی یادوهوش؟!!!!!!نکنه مخای امبار که خواستیم از هم جدا شیم وسیلاتو چک کنم؟!!!!چه ضییفایی پیدا مشن تو این دوره زمونه!!!میوینی خو فرزونه!!!

سلام!
بله تو غدت بلنده خوش تیپی...نازی قند و عسلی...!
ولش کن کل غدت می ارزه به این دماغ فرزانه!!

بابا روشنفکر!نکن این کارا....!!

عه!اتفاقا خودمونم امروز دیدمش...!!
بیوین همهس رکار مرن غیراز تو!نوچ نوچ!!!!!!

من یادم رفته؟تو که قرار شد اون کیشه رو نگه داری اول توش نگکاه مکنن بعدت مسئولیتشو بر عهده میگیرن.نکنه سر بریده توش بود.تو بدون اینکه نگاه کنی برمداری با خودت مبری؟؟؟؟؟؟؟

هان خداییش بیا ایندفه وسایل همو چک کنیم...!
منکه باید همیشه مواظب گوشی 125تومنی تو باشم...!!

نهههههه فرزانه هیچی نمیوینه!!!

طرب یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:11 ق.ظ http://hesamtarab.blogfa.com

سلان عزیزم
قربون هرچی مامانه برم
خیلی قشنگ بود
به ماهم سر بزن واگه خواستی تبادل لینک کنیم

سلام...!
آخیییییییی!!خدا مادر عزیزتو حفظ کنه...!!
چشم.سرزدم.وبلاگت خیلی زیبا بود...
موفق باشی...!!لینک هم که شدی...

دیونه دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 01:04 ق.ظ

سلام وب جدید مبارک
چرا اسم وبتو نذاشتی د مثل دیونه من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام.!
مرسی!!!

د مثه دیوونه ی من!!!
اعتماد به نفسی داریااااااااااااا

میلاد دوشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:28 ب.ظ http://kashancity.blogfa.com

می دونی چیه رفیق !؟
حکایت زندگی ما شده مث “دکمۀ پیرَن”اولی رو که اشتباه بستی تا آخرش اشتباه می ریبدبختی اینه که زمانی به اشتباهت پی می بری که رسیدی به آخرش . . .
سلام حست خوشمله تو یه چیزم باهم مشترکیم ولی تلخه تو آیکون فراق نوشتت..
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست,هرکجا هست به سلامت دارش...!!
این نظرو یه بار دیگه دادم ولی اینرنتم قطع شد شاید اومده باشه نخندی بهم..

آخییییییییی چقدر قشنگ...!!
ممنونم که بهم سرزدی...!!نمیدونم توی چی مشترکیم.
ولی حتما وقتی به وبت سرزدم مشخص میشه...!!

نه نیومده بوده همین یه نظر ثبت شده...!!
ممنون از حضورت...

✘سمانه✘ سه‌شنبه 17 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:02 ب.ظ http://tanha-bodim.blogfa.com

بچـــه کـــه بـــاشی
از “نقـــاشی”هـــایتـــ هـــم
مــی‌ تــواننــد بـــه روحیـــاتــ و درونیـــاتتــ پی ببــرنـــد ،
بـــزرگ کـــه مــی‌ شـــوی
از حــرفهـــایتـــ هـــم نمــی‌ فهمنـــد تـــوی دلتــ چـــه خبـــر استــ !

فرزانه چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:25 ب.ظ http://dustayesamimi.blogfa.com/

ســــــــــــــــــــــــــــــــلام آپیدم

سلام
به به ماشالاه...!!
خوندمش فقط کامنت نذاشتم...!!
دیرم شده..

ر.س چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 09:13 ب.ظ

سلام..
خوبی ضیییفه؟!!یادته روز اول که دیدمت ایطر بودم؟!!!:
حالا از بس آزارم دادای ایطر شدم:

آخه من چکارت کنم که اقه آلزایمر گرفتی آخه؟!!!بازم خ ویادت رفت جزوم ببری؟!!!!!

راسی میوینی خو ضییفه پول آژانس گرون شده من دیه نمیتونم با آژانس بیام..ولی تورا با خدمتکار مفرستم به شرطی که باش نری دبلیو سی هیشوقت!!!!!خب؟!!!!!

خب دیه مابرم..

سلام عشقم نفسم عمرم........

آخخخخخخخخ حالا دیه طلاق میگیرمننننننننن
چرا اقه میگی من آزارت مدم؟

عهههههههههههههه.
من یادم رفت یا تو که خط شهرتون رو که دیدی همه چی یادت رفت؟
اقه ذوق کرده بوید که هنوز واینسیده بود پریدی بالا....


نه من دیه با خدمتکا رکلا هیچچچچچچچچچچچچ جاااااااا نمرممممممم
ایییییییییییییییییی .الاهیییییییییییی یادم که میاد یعنی مخوام برم تو قعر جهنم ولی به اون قضیه فک نکنم.
اصن خدمتکار این روز رو جاودانه کرد.
18اردیبهشت یوم الکثافت!!!!!!!!!

بفرمت بر ت....

هستی دوشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:39 ق.ظ http://mokhtechat.ir

کاش دنیا یکبار هم که شده

بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد

این بردهای تکراری برایش؟!...
______________
منتظر حضور گرمتون هستیم

چشم.........

فرزاد چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:11 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام خاله بی سر ببخشدا ببخشدا خیلی خیلی ببخشد معذرت خوردی حالا واقا سرداری یانه درضمن من مخوام آهنگ وبمو عوض کنم نظر تو چیه

سلام پسرمممممممممم!!!
شطوری خاله؟کتک خشه؟

سرم دارم!شما داری؟

نه عزیزم آهنگ وبت خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
قشنگه!!بذار باشه...!!

دختر آسمان! چهارشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:15 ب.ظ http://aseman-man.blogsky.com

منم وقتی مامنم میره مسافرت میشم یه کوزت!
غیر از درس و مشقای دبیرستانم (که کلی زیاده)باید آشپزی و خونه داری هم بکنم.!
باز این که خوبه!ساعت 2 از مدرسه میای خسته و کوفته،خداییش حالی برات میمونه بشینی غذا درست کنی؟
!!!

خب پس معلوم شد که همه یما دخترا با لقوه خاصیت کوزت شدنو داریممممم!!!!
واااااای تو چدق زود کوزت شدی...!!من دبیرستان بودم جورابمم مامانم میشست!!!

آخی...راست میگی عزیزم.
حالا بازم خوبه که اینطور یقدرشون رو بیشتر میدونیم که وقتی هستن چقدر راحتیم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد