*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.
*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.

دلم پره...!!!!!



تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت ، وقتی روشنی چشمهایت ،

در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود...


با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ،از تنهایی معصومانه دستهایت ،

آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت،و در, گیر و دار ملال آور دوران زندگی ات، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟



سلام...البته بازم یه سلام بدون انرژی!!


یه وقتایی به یه جایی از زندگی که میرسی.یهو یادت میاد که باید بایستی!!!

حتی اگر امکانشم هست ,, توقف کامل!!!

باید مرورش کنی.مجبوری بهش فکر کنی.دست خودت نیست.ولی مدتام حسرت میخوری...

میخوای از سر شروع کنی نمیشه.نمیشه نمیشه....


اگه خودت داری گند میزنی به زندگی خودت حواست باشه دیگرانم هستن,

دیگرانی که _نگران_تک تک لحظه های تو هستن...!!

دیگرانی که براشون عزیزی و کوچکترین بی توجهی و بی حوصلگی تو آزارشون میده...!!!


آخه زندگیه!الکی که نیست...



زندگی چیزی نیست که لب
طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود ....



یه وقتایی هم وقتی داری میری دقیقا با خودت لجبازی میکنی و ادامه میدی...

تند و تند تر راه ها رو میری و با آدما می جنگی....


چقدر حس بدیه که آدم یه وقتایی انقدر تو منجلاب خودش داغون بشه که حتی چشماش همه  ی آدمای اطرافش رو تیره ببینه....نسبت به حسای اطرافیانش بدبین بشه و همه رو ترحم ببینه...

بعدشم بزنه زیر همه چی و به آدمای اطرافش بدبین بشه...


این چیزا کار عقل نیست....همشون از دل آدم سرمیزنه....

شاید خریت محض باشه...اما افسارش دست خود آدم نیست....!!!

کاش میشد وقتی دلت داره غلط میره....جلوش رو بگیری....!!!

اونوقت حسرتی وجود نداره....!!!

اونوقته که وقتی حسرتا رو خوردی و همه چی تموم شد...میگی از من بعید بود که انقدر تند برم...

میگی من چی شده بودم که اینطوری همه  چی رو به هم ریختم...!!؟؟!


دیگه حتی حسرت هم فایده ای نداره....!!!

هرچند بازم آخرش همه چی سر همون "دلت" خراب میشه....!!!



دلم خیلی پره...

ازخودم,,ازخودم ,,,خودم...

از این سیاهی آسمان شهر

از این اقتصاد بیمار و بدهی و بدقولی ها 

از مذهب سطحی و فقط ,پوسته ای مردم 

ازمدیران سفارشی

از سیاست مداران مقدس حال بهم زن

از دلار نمیدونم چند هزار

 از جوانان تحصیل کرده بیکار


از قحط و الرجال و آقا زاده های دارای 5 شغل

از رساله خواندن موقع پس دادن گزینش برای رسمی شدن

از نسبت پرسیدن های برادران زحمتکش بسیجی

و بیشتر از خودم , از خودم....



و اینکه...

سهم من تو این روز ها از خدا کم شده,,

باید بتونیم خدا رو جاری تر از اونچه که تا حالا بوده برای زندگی تصور کنیم

هر چیز که هست,

هر قاعده ای,

هر اتفاقی,

هر لحظه,

خدا نیروی حرکت توئه

خدا خالق قوانین حاکم بر این دنیاست

خدا رو محدود به زمان ترس و احتیاج نکنیم گرچه اونموقع بیشتر حسش می کنیم


با صد هزار جلوه برون آمدی که من

با صد هراز دیده تماشا کنم تو را




درد...!!!




سلام دوستای خوبم...!!!

بااینکه تازه مجددا شروعش کردم ولی خیلی حال نداشتم برای نوشتن...

اما خب دیگه یه اجباریه که شیرینه...!!!

همون ارتباط و حرف زدن با شماها منظورمه...خیلی شیرینه...!!!


این موضوع پستم تا حدودی بی منظوره...

اما شک نکن که از اختشاشات ذهن نویسنده اقتباس شده...,,,

اصن موضوع به روزی هم هست...!!


بخونش:


فلان ساعت,فلان خیابون,منتظر تاکسی:


خیلی با حجاب ,خیلی خانوم وایسادی , منتظر تاکسی,

آقا پسره شنگول منگول میاد سمتت ,


ببخشید خانوم دانشگاه آزاد کدوم طرفه؟

براساس اخم همیشگی صبحگاهی,آقا مستقیم!!

مستقیم میره!

نه مثه اینکه باز سوال براش پیش اومد,,

ببخشید خانوم,میشه بپرسم رشته تون چیه؟

نه خیـــــــــــــــــــــــــر آقا...! ...


راهو کج میکنی جابه جا میشی.,دوباره میاد,عجب سیریشیه,

خانوم میشه باهاتون آشنا بشم؟


جواب واقعیت که تو دلت  میگی اصولا :

مرده شورتو ببرن احمق بیشعور!!!با یه کشیده ی ملس!!


جوابی که قانونا و عرفا باید بدی ( ناچارا ) :


آقا مزاحم نشو.بفرما ...!!!


خب دلیلت چیه خانوم؟

نفرت از چشم ها میزنه بیرون,,ناچاری به یه (مرد) رو بندازی و بگی آقا این مزاحمم شده !



آهان ,فک کنم الان دیگه فهمیدین نویسنده چه خدشه ای به روح لطیفش وارد شده...!!!


یکی از بد بخــــــــــــتی های جامعه ی اسلامی ما همین مزاحمــــــــــت های مسخره ,

توی خیابون,از طرف جنس متشخص مسلمان  ذکوره !


نمیدونم چه حسی بهشون دست میده , که حاضرن کوچیک بشن ولی دست از این کارای احمقانه شون بر ندارن...!!!


وقتی توی مراسم عزاداری امام حسین (ع) پسره تو هیات داره مثلا ثواب میکنه,,و چشاش مدام میندازه بالا و خانوما رو دید میزنه,دلام میخواد هیـــــــــــچ دختری تو دنیا نباشه...!!!


وقتی داری از سرما یخ میزنی, خودتو خیلی پوشوندی,و از کنار یه آقا رد میشی,میگه یخ نکنی خوشکل خانوم!!!!,میخوای همون جا یقه شو بگیری و سرش داد بکشــــــــــــــــــــــــی!!!!


وقتی با دوستات جمع میشی تو خیابون که باهم برین خرید,آقاهه که به قاعده ی پدر بزرگ من سن داره,زن داره,فرزند داره,,برمیگرده میگه میون این همه خوشکل کیو انتخاب کنم؟بشکن میزنه,

میخوای برای سن و سالش و برای شعور آب کشیده اش , تاسف بخوری.,حتی میخوای بگی بیچاره زنت بیچاره فرزندت,........


ولی نمی گی,.......


آخه عرف و تجربه ثابت کرده که تو کشور ما, به اینجور موارد واکنشی نشون ندی بهتره!!!

با خودت میگی خدای من,اینا دیگه چه موجوداتی هستن!!!!!!!!!!!!!


من کار ندارم که دخترا واکنش مثبت نشون میدن یا منفی...!!!


اما مواقعی که یه پسر مزاحمت نشون میده,ولی دختر داره راه خودش رو میره,سر به زیره,نقش عفت و پاکدامنی که اسلام ما ازش دم میزنه چیه؟


وقتی تو جامعه ات نمیتونی حتی تو خلوت خودت پیاده راه بری,دیگه آزادی انسان چه معنایی داره؟


وقتی همیشه جنس زن باید مراقب رفتار و کراش باشه,,این چه عرف و چه دیدگاهیه که همیشه پسر بااین همه کار قبیح بازم عفت و پاکدامنیش خدشه دار نشده؟

مگه عفت فقط برای دختره؟


خیلی سخته,,,فک کن,

اگه پسرا نبودن چقدر ما آزاد بودیم....!!!!


نمیخوام به پسرا توهین کنم ,ولی واقعا این مزاحمت ها, این کارای ضد اخلاقی چیه؟


و اما.....به راستی علت اینکه آقا پسره برای گرفتن آدرس نرفت سمت یه مرد چی بود؟

اصلا آدرسی در کار بود؟




*


دوستان عزیز,دوست دارم واقعا دراین مورد حرف بزنیم,

درمورد همین مزاحمت هایی که منجر میشه به دوستی های مزخرف و بعدشم شاید ازدواج,و بعدشم طلاق,و بعدشم...انحطاط جامعه ی اسلامی....!!!



* راستی عید همگی هم مبارک....!!!