*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.
*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

*کـــــــوران غــــم و ســــختی*

به سراغ من اگر می آیی، نرم و آهسته بیا،مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من.

سالی که گاهی یادم میره شروع شده...!!!!



سلام...!!!

ای بابا عجب دنیاییه این دنیای مجازی./..

میخوای بری نمیشه...میخوای بمونی خوش نمیگذره آخه..


چی بگم والا...

این قالب...این عنوان ...حتی عنوان همین پست ...ا

اصن انقد که ملموسه داره با لب و دهنت باز ی میکنه...

خیلی چرخید تا شد این...حالا سعی کن بگی چطوره..بالاخره ماهم دنبال ازتقاء وبمونیم دیگه...


و اما...سالی که گاهی یادم میره شروع شده...!!!!


جدا خیلی سال 92 غیرمنتظره بود...الانم یه وقتایی یادم میره که خونه تکونی کردیم,عید رو با خانواده گذروندیم و الانم نصف بیشترش رفته...!!!

خب همینم باعث شد از خیلی برنامه هام عقب بمونم...یعنی اونطوری که من میخواستم نشد...!!هرچی هم خواستیم که عوض بشیم نشد...!!!




خب حالا...اول میریم سراغ 14 فروردین...و اونم ...نادر ابراهیمی...

یعنی نشده که نادر ابراهیمی رو که بخونم لذت نبرم...خیلی خیلی عالیه...


" خوشبختی، نامه ای نیست که یک روز، نامه رسانی، زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.

خوشبختی ، ساختن عروسک کوچکی ست از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر...

به همین سادگی، به خدا به همین سادگی؛

اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه از هیچ چیز دیگر...

خوشبختی را در چنان هاله ای از رمز و راز، لوازم و شرایط، اصول و قوانین پیچیده ی ادراک ناپذیر فرو نبریم که خود نیز در شناختنش گیج شویم...
خوشبختی، همین عطر محو و مختصر تفاهم است که در سرای تو پیچیده است..."


روحش شاد...!!



2-و باز هم یه حادثه ...زلزله ی جنوب...بوشهر...!!!


خب زلزله که یه چیز کاملا طبیعیه و به نظرمن نمیشه چیز دستکاری شده ای باشه...!!!!

متاسفانه یه عده ای جونشون رو از دست میدن یه عده ای هم تو این حادثه ها جونشون رو میبازن و یه عده ای هم فقط بازمانده هستن و هیچ کاری هم نمیشه کرد...!!!

اما تو یه مطلبی خوندم که "لیلا حاتمی" این زلزله رو نسبتش داده به روز ملی فناوری هسته ای و درواقع همون نیروگاه بوشهر...!!!که 20فروردین هست واین حادثه باهاش مصادف شده...!!


به نظر من نمیشه تو چنین موقعیتی این دوتا موضوعی رو. که به صورت طبیعی همه جا اتفاق میفته رو رو به روی هم قرارش بدن و به هم ربطش بدن...!!


نمیدونم والا...


حالا جالبه نوشته بود که بی بی سی هم نمیتونسته همچین دهن کجی به ایران بکنه...!!!

خب بنده ی خدا حق داره.انقد تو این موارد اقتصادی سیاسی کلاه سرمون رفته که به هیچی اعتماد نداریم...بدبین شدیم دیگه..!!


نه تنها من نه تنها شما...حتا لیلا حاتمی...!!!والا...!!


بهرحال ..


خدایا از سر لطفت بیامرز تمام رفتگان و مردگان را..

نه تنها رفتگان و ماندگان را,و حتی جمله ی نازادگان را...!




دلم پره...!!!!!



تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت ، وقتی روشنی چشمهایت ،

در پشت پرده های مه آلود اندوه ، پنهان بود...


با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات ،از تنهایی معصومانه دستهایت ،

آیا می دانی که در هجوم دردها و غم هایت،و در, گیر و دار ملال آور دوران زندگی ات، حقیقت زلالی دریاچه نقره ای نهفته بود ؟



سلام...البته بازم یه سلام بدون انرژی!!


یه وقتایی به یه جایی از زندگی که میرسی.یهو یادت میاد که باید بایستی!!!

حتی اگر امکانشم هست ,, توقف کامل!!!

باید مرورش کنی.مجبوری بهش فکر کنی.دست خودت نیست.ولی مدتام حسرت میخوری...

میخوای از سر شروع کنی نمیشه.نمیشه نمیشه....


اگه خودت داری گند میزنی به زندگی خودت حواست باشه دیگرانم هستن,

دیگرانی که _نگران_تک تک لحظه های تو هستن...!!

دیگرانی که براشون عزیزی و کوچکترین بی توجهی و بی حوصلگی تو آزارشون میده...!!!


آخه زندگیه!الکی که نیست...



زندگی چیزی نیست که لب
طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود ....



یه وقتایی هم وقتی داری میری دقیقا با خودت لجبازی میکنی و ادامه میدی...

تند و تند تر راه ها رو میری و با آدما می جنگی....


چقدر حس بدیه که آدم یه وقتایی انقدر تو منجلاب خودش داغون بشه که حتی چشماش همه  ی آدمای اطرافش رو تیره ببینه....نسبت به حسای اطرافیانش بدبین بشه و همه رو ترحم ببینه...

بعدشم بزنه زیر همه چی و به آدمای اطرافش بدبین بشه...


این چیزا کار عقل نیست....همشون از دل آدم سرمیزنه....

شاید خریت محض باشه...اما افسارش دست خود آدم نیست....!!!

کاش میشد وقتی دلت داره غلط میره....جلوش رو بگیری....!!!

اونوقت حسرتی وجود نداره....!!!

اونوقته که وقتی حسرتا رو خوردی و همه چی تموم شد...میگی از من بعید بود که انقدر تند برم...

میگی من چی شده بودم که اینطوری همه  چی رو به هم ریختم...!!؟؟!


دیگه حتی حسرت هم فایده ای نداره....!!!

هرچند بازم آخرش همه چی سر همون "دلت" خراب میشه....!!!



دلم خیلی پره...

ازخودم,,ازخودم ,,,خودم...

از این سیاهی آسمان شهر

از این اقتصاد بیمار و بدهی و بدقولی ها 

از مذهب سطحی و فقط ,پوسته ای مردم 

ازمدیران سفارشی

از سیاست مداران مقدس حال بهم زن

از دلار نمیدونم چند هزار

 از جوانان تحصیل کرده بیکار


از قحط و الرجال و آقا زاده های دارای 5 شغل

از رساله خواندن موقع پس دادن گزینش برای رسمی شدن

از نسبت پرسیدن های برادران زحمتکش بسیجی

و بیشتر از خودم , از خودم....



و اینکه...

سهم من تو این روز ها از خدا کم شده,,

باید بتونیم خدا رو جاری تر از اونچه که تا حالا بوده برای زندگی تصور کنیم

هر چیز که هست,

هر قاعده ای,

هر اتفاقی,

هر لحظه,

خدا نیروی حرکت توئه

خدا خالق قوانین حاکم بر این دنیاست

خدا رو محدود به زمان ترس و احتیاج نکنیم گرچه اونموقع بیشتر حسش می کنیم


با صد هزار جلوه برون آمدی که من

با صد هراز دیده تماشا کنم تو را